در اين مطلب كه از سايت نهاد رهبري گرفته شده است
دليل بر دروغ بودن و خلاف گفته هاي قرآن در مورد سنگسار و سناريوي اين فيلم است
كه بنده تاكيد بر خواندن اين مطلب بطور كامل دارم
ميل به خرافه و توسل به غير خداوند متعال و يكتا، همچنان در ميان جوامع غربي و شرقي رواج دارد. گرايش هايي كه از پرستش تا تقديس و تكريم غير خدا و عادات و عقايد خرافي را در بر ميگيرد. در اين گزارش به برخي از بارزترين و شايع ترين موارد پرستش غير خدا، تقديس و تكريم اشياء و عادات و عقايد خرافي و باطل غرب و شرق پرداخته خواهد شد.
شايعترين و در عين حال آشكار ترين گرايش خرافي كه پيامبران الهي از جمله حضرت ابراهيم (ع) و پيامبر گرامي اسلام (ص) سعي در ريشه كني آن از جوامع انساني زمان خود داشتند، گرايش به بت پرستي به جاي پرستش خداوند يكتا بود.
بت پرستي به معناي پرستش يك شيء به عنوان خدا و يا انجام اعمالي شبيه به پرستش، همچون اداي احترام بيش از حد به هر چيزي جز خداي واحد است. بتپرستي در تمامي اديان ابراهيمي به شدت منع شده است، البته مصاديق بتپرستي ممكن است ميان اين اديان متفاوت باشد.
در اديان غير ابراهيمي پرستش اشياء دستساز منعي ندارد، اما در داخل آن اديان از لفظ "بتپرستي" استفاده نميشود.
در هندوئيسم تمامي انواع پرستش از درجه يكساني برخوردارند و بنابراين عبادت تمثالها يا "بتها" نه توصيه ميشود و نه منع. با اين كه هندوئيسم معمولاً با شمايل مذهبي انسانانگاره همچون "مورتيها" معرفي ميشود، منع شمايلنگاري نيز با نمادهايي ذهني از خدا معرفي ميشود. از آن گذشته، هندوها بر اين باورند كه تمركز بر شمايل انسانانگاره سادهتر است. لرد كريشنا در بهاگاواد گيتا، فصل 12، آيه 5 گفته است:
"تمركز بر خداي غيرآشكار به مراتب سختتر از تمركز بر خداي داراي شكل است، چرا كه انسان نياز دارد هر چيزي را با حواسش درك كند."

بت پرستي سنتي يا همان پرستش و تقديس تنديس هايي از جنس سنگ، چوب، فلزات، گچ و ... از اوليه ترين گونه هاي پرستش و توسل به غير پروردگار دو عالم است. هرچند، برخي از اين مذاهب، خود را بت پرست ندانسته و در توجيه و توضيح اين رفتار، تنديس يا همان بت را وسيله و واسطه اي براي تقرب جستن به خدا مي دانند.
به جز بت پرستي سنتي، گونه هاي ديگري از پرستش نيز در جهان وجود دارد كه از اجزاي طبيعت تا اعضاي بدن انسان را شامل مي شود. در ادامه گزارش مشرق، به برخي از عجيب ترين و تأمل برانگيزترين انواع پرستش و آداب و عادات خرافي مردم نقاط مختلف جهان پرداخته شده است.
آلتپرستي در ژاپن پيشرفته
شايد حتي فكر كردن به آن هم حال انسان را دگرگون كند و احساس انزجار را در انسان برانگيزد؛ تصور آن نيز غير ممكن به نظر مي رسد كه عده اي، عضوي از بدن را كه حتي بردن نام آن نيز شرم آور شمرده مي شود مي پرستند و تقديس مي كنند.
يكي از خدايان و انواع پرستش، پرستش "آلت مردان و زنان" در ژاپن است.
اين جهالت ناگوار و شرم آور در روستاي كوماكي ژاپن در جريان است و پرستشگاهي مختص آلت مردانه در اين منطقه وجود دارد. پرستش آلت در اين منطقه به همين جا ختم نشده و محدود به پرستشگاه نيست. هر ساله در فصل بهار همه اهالي براي تماشاي يك آلت چوبي بزرگ در خيابان گرد هم جمع ميشوند.
گفته ميشود اين سنت خرافي از حدود 1500 سال پيش پايهگذاري شده است. اين جشن براي افزايش باروري و كشت محصول برگزار ميشود.
هر ساله در تدارك براي اجراي اين مراسم يك آلت جديد از چوب سرو ساخته ميشود. طول آن 2.5 متر است و 280 كيلوگرم وزن دارد.اين مجسمه به دست هنرمنداني خاص و با استفاده از ابزارآلات و تكنيكهاي كهن ساخته ميشود. (از نمايش مجسمه هاي ساخته شده معذوريم)
از ديگر باورهاي خرافي مردم اين منطقه اين است كه اين مجسمه نمادي از جوهر وحدت مردان و زنان و زمين است! مردان در اين جشن با لباس هاي سفيد شركت مي كنند و رداهاي سفيدي كه مردان ميپوشند نمادي از پاكي و قداست است و تنها مرداني كه اين لباس را به تن دارند قادر به حمل اين مجسمه هستند. اين مردان همچنين بايد 42 ساله باشند، سني كه به باور ژاپنيها سن بداقبالي است.
در اين مراسم علاوه بر به نمايش درآمدن مجسمه هايي از آلت مردان، شمايل مشابهي از آلت زنان نيز ساخته شده و پس از تزئين با گل و پارچه هاي رنگي، در خيابان گردانده مي شود.
در حاشيه اين جشن ها، انواع بستني ها و شكلات ها در اشكال آلت هاي مورد پرستش تهيه و به شركت كنندگان داده مي شود.
شيطان پرستي
شيطان پرستي از انواع پيچيده كفر و پرستش غير خداوند باري تعالي به شمار مي رود. شيطان پرستي هم در جوامع مختلف كاركردي اعتراضي نسبت به شرايط موجود به خود گرفته و هم در شكل سنتي آن، پرستش و تقديس شيطان را شامل مي شود.
شيطان پرستي از چندين مذهب با ايدئولوژيها و عقايد فلسفي و پديدههاي اجتماعي متفاوت تشكيل شده است. از ويژگيهاي مشترك اين اديان ارتباطي نمادين با شيطان، تجليل خصلتهاي آن و حتي ستايش شيطان است. پيشينه شيطانپرستي به قرن 17 بازميگردد اما رديابي ريشههاي آن كار دشواري است.
در شاخهاي از شيطانپرستي كه شيطانپرستي سنتي ناميده ميشود باور اصلي بر اين است كه شيطان نوعي وجود حقيقي براي تكريم يا ستايش است، چه در قالب انسان، روح، موجود فضايي يا نوعي خدا. حال آن كه در شاخهاي ديگر كه شيطانپرستي لاوِي نام دارد شيطان صرفاً نمادي از فردگرايي است.

كتاب مقدس شيطان پرستان لاوي
شيطانپرستي سنتي نيز خود به زيرمجموعههاي گوناگوني تقسيمبندي ميشود. در برخي از اين فرقهها شيطان جايگاهي والاتر از بشر ندارد و صرفاً در حكم يك دوست و همراه است. حال آن كه در برخي فرقههاي ديگر شيطان يك موجود والاتر است، اما نه لزوماً والاترين قدرت. در برخي، شيطان را خالق هستي ميدانند و در برخي ديگر آن را خود هستي. اما در تمام شاخههاي شيطانپرستي سنتي اعتقاد بر اين است كه شيطان داراي وجود خارجي است. جالب آن كه تنها بخش بسيار اندكي از شيطانپرستان سنتي شيطان را در مفهوم مسيحياش كه همانا منشاء تمام بديهاست ميپرستند و در بسياري از شاخهها شيطان را نمادي از پليدي نميدانند.
از ديگر ويژگيهاي اين فرقه اعتقاد به جادوگري طي مراسمي خاص است.
بنيانگذار فرقه شيطانپرستي لاويي فردي به نام آنتون لاوي از خانوادهاي يهودي است . وي نگارنده كتاب "انجيل شيطاني" نيز هست. اين كتاب مجموعهاي از مقالات، ملاحظات و مراسمي است كه وي در سال 1969 به چاپ رسانيد و دربرگيرنده اصول اين فرقه است. پيروان اين كتاب را "شيطانپرستان آتئيست" ميخوانند، چرا كه باور دارند خدا داراي وجود خارجي نيست، بلكه فرافكني هر فرد از شخصيت خود است. طي سي چاپ ، بيش از يك ميليون نسخه از اين كتاب به فروش رفته است.
بيشتر پيروان اين فرقه و ساير فرقه هاي شيطان پرستي از اروپا و آمريكا هستند. تعداد شيطان پرستان در آمريكاي شمالي در حدود 20 هزار نفر تخمين زده شده است. خاستگاه شيطان پرستي به دهه 1950 ميلادي در آمريكا و انگليس باز مي گردد اما در مجموع برخلاف آنچه كه از سوي رهبران آن تبليغ مي شود پيروان چنداني جذب اين فرقه نشده اند و بيشترين آمار آن ها همان 20 هزار نفر آمريكاي شمالي بوده است.

آنتوان لاوي يهودي - بنيانگذار فرقه شيطاني لاوي
لاوي همچنين بنيانگذار كليساي شيطان پرستان نيز بود. با مرگ لاوي در سال 1997، پيتر گليمور به عنوان كشيش اعظم اين كليسا، جانشين وي و عهده دار مراسم مذهبي! شيطان پرستان شد.
پيتر گليمور، كشيش اعظم كليساي شيطان پرستان در حال اجراي مراسم شيطاني
پرستش طبيعت
در ميان اديان و رسوم خرافي و الحادي، پرستش و تقديس طبيعت نيز از جمله مواردي است كه هم در غرب و هم در شرق، به چشم مي خورد. گرچه طبيعت از جلوه هاي آفرينش الهي و از آيات پروردگار است، اما برخي همانند مثل اشاره به ماه، در حيرت انگشت اشاره كننده مانده و از ماه غافلند.
پرستش طبيعت نوعي نظام ديني بر مبناي تقديس و تكريم پديدههاي طبيعي است. از جمله مذاهبي كه پرستش طبيعت در آنها يافت ميشود پانتهايسم، پاننتهايسم، دئيسم، شامانيسم و چندخدايي هستند. پرستش طبيعت داراي اشكال گوناگوني است و عناصر مختلف طبيعت از جمله آتش، درخت، ماه و خورشيد، حيوانات و ... را دربرميگيرد.
پرستش آتش
پرستش آتش در اديان گوناگون وجود داشته است، چرا كه آتش بخش بسيار مهمي از فرهنگ بشر از زمان ديرينه سنگي بوده است.
نخستين نشانهها از آتش كنترلشده مربوط به 790 هزار سال پيش است. از منظر باستانشناسي، نخستين شواهد مربوط به پرستش آتش در فرهنگ هندوايراني به 1500 سال پيش از ميلاد بازميگردد. با اين كه عبارت "آتشپرستان" اغلب به زرتشتيان اشاره دارد، اين انديشه كه زرتشتيان آتش را ميپرستند ناشي از نوعي مجادله ضدزرتشتي است. به اعتقاد زرتشتيان در آتشكدهها آتش نمادي از حقيقت و پاكي است. به همين دليل آتش پرست خواندن زرتشتيان صحيح نبوده و زرتشتيان نيز همانند ديگر اديان ابراهيمي، خداي واحد را مي پرستند.
اما در برخي شاختههاي هندوئيسم آتش، يا آگني، عنصر اصلي در مراسمي به نام يانجا است و نقش رابطي ميان عبادتكنندگان و خدايان است. در ويشناو، شاخهاي از هندوئيسم، آتش را زبان خداي بزرگ نارايانا ميدانند.
اين جايگاه والاي آتش در همچنان در بسياري از مذاهب و فرهنگها به چشم ميخورد، چه در مراسم جسدسوزاني و چه در مراسم آتشبازي و يا روشن كردن شمع در بسياري از مراسم مذهبي و يا حتي مشعل المپيك كه در طول بازيها بايد روشن باشد.
پرستش درخت
پرستش درختان به نوعي گرايش در ميان جوامع گوناگون در طول تاريخ به پرستش و يا اسطورهسازي درختان اشاره دارد. درختان همواره نقش برجستهاي در بسياري از اسطورهها و مذاهب داشتهاند. درختان همواره نمادي از رشد، فساد و رستاخير بودهاند. كهنترين نماد ميانفرهنگي از شكلگيري جهان "درخت دنيا" است، كه نماد جاودانگي و باروري نيز هست.
يكي از جوامعي كه درختان را پرستش ميكردند ساميها بودند. درختي كه معمولاً در فلسطين مقدس شمرده ميشد درخت بلوط يا درخت سقز بود.

توس به شاخه هاي درختان در اسكاتلند

انگلستان- مردم براي گرفتن حاجت خود داخل تنه اين درخت افتاده سكه فرو ميكنند
تقاضاي حاجت كردن از درختان در بسياري از فرهنگها نيز ريشه در همين پرستش درختان دارد.
پرستش حيوانات
پرستش و يا تقديس حيوانات اغلب به دليل رابطه اي است كه پرستندگان آن، ميان حيوان با خداوند قائل مي شوند.
اصطلاح پرستش حيوانات را مذهبگرايان غربي و مجادلهگرايان يونان و رم عليه ادياني كه خدايانشان در قالب حيوان تجلي مييابد در معنايي منفي به كار ميبردند. اما در اكثر موارد پرستش حيوانات، اين خود حيوان نيست كه پرستش ميشود. بلكه باور بر اين است كه قدرت مقدس خدا در حيواني خاص تجلي ميبابد. اين پديده در مذاهب بسياري، از جمله هندوئيسم، بوديسم، مسيحيت و مذاهب يونان و رم و مصر مشاهد شده است. براي نمونه، يونانيها خرد را به جغد ارتباط ميدادند و بر اين باور بودند كه آتن، الهه خرد، داراي رابطه خاصي با پرندگان بوده است. بنا براين او را با تصوير جغد به نمايش در ميآورند.
در سنتهاي مسيحي، همين ارتباط ميان عيسي مسيح و بره نيز به چشم ميخورد. در مصر باستان نيز پرستش حيوانات بخش مهمي از مذهب به شمار ميرفت. هاتور و باستِت، دو الهه مصري، به ترتيب به شكل يك گاو و يك گربه به نمايش در ميآمدند.
در مصر باستان تقديس حيوانات تا حدي بوده كه اجسادشان را در كنار اجساد انسانها موميايي ميكردند.
در ايران باستان نيز گاو حيوان مقدسي به شمار ميرفت.
سگ در ميان هندوهاي نپال و برخي از بخشهاي هند داراي اهميتي مذهبي است. در اين فرقهها طي مراسمي پنجروزه به نام "تيهار" كه تقريباً هر سال در ماه نوامبر برگزار ميشود سگها را پرستش ميكنند.

در هندوئيسم باور بر اين است كه سگ پيامآوري از سوي ياما، خداي مرگ است و سگها نگهبانان درهاي بهشتاند. بنابراين مردم براي اين كه سگها آنها را در بهشت راه دهند، براي راضي نگاه داشتن سگها روزي را در ماه نوامبر به نام كوكور-تيهار، كه در زبان نپالي به معناي روز سگ است، مراسم برگزار ميكنند. در اين روز سگها را به روشهاي گوناگون مقدس ميدارند، مانند گذاشتن خال تيلاكا بين دو چشم سگ، سوزاندن عود و آذين كردن حيوان با گل هميشه بهار.
سوگواري براي فيل ها!
در تايلند باور مردم بر اين است كه ممكن است روح مردگان در فيلهاي سفيد حلول كند. در اين كشور فيل سفيد قابل خريد و فروش نيست. عجيب تر اينكه اين فيلها را غسل تعميد ميدهند و هنگام مرگشان، درست مانند يك انسان، برايشان سوگواري ميكنند. در اتيوپي جنوبي نيز فرقههايي كه فيل سفيد را مقدس ميشمارند يافت ميشود. در هند نيز خداي هندوي معروف، گانِشا، داراي سر فيل و بدن انسان است.

پلنگ، شكارچي ارواح خبيث!
در بسياري از بخشهاي ويتنام پلنگ موجود مقدسي به شمار ميرود. در هر روستا ممكن است پرستشگاه يك پلنگ يافت شود. ريشه اين عمل ممكن است در ترس انسان از پلنگها نهفته باشد. از آن گذشته، پلنگ يك خداي نگهبان نيز تلقي ميشود. معمولاً در ورودي پرستشگاهها و قصرها مجسمههايي از پلنگ ديده ميشود كه به منظور محافظت از آن مكان دربرابر ارواح خبيث ميباشد.
ديوار غربي يهوديان، دروازه بهشت
ديوار غربي يا كوتل مقدسترين مكان مذهبي يهوديان به شمار ميرود. اين ديوار در شهر كهن بيتالمقدس بر روي تپه موريا در سمت غربي حرمالشريف قرار دارد. اين ديوار بقاياي ديوار كهني است كه دورتا دور محوطه معبد سليمان كشيده شده بود قرار دارد. مسلمانان نيز معتقدند كه پيامبر در شب معراج اسب خود را به آن بست. يهوديان بر اين باورند كه هر كس در برابر اين ديوار عبادت كند "گويي در برابر عرش الهي عبادت كرده چرا كه دروازه بهشت در همين مكان قرار دارد".
طبق قوانين يهوديت يهوديان هنگام عبادت بايد به اين ديوار رو كنند. بنا بر ميشنا يكي از كتب يهوديان، از چهار ديوار حرم، ديوار غربي به قدسالاقداس نزديكتر و بنابراين دعا كردن پاي اين ديوار سودمندتر است. خاخام يعقوب اتلينگر مينويسد "از آن جا كه دروازه بهشت نزديك ديوار غربي است، قابل درك است كه دعاهاي اسرائيلي ها از آن جا به بالا ميرود.

سالانه بيش از يك ميليون يادداشت لابلاي ديوار غربي قرار مي گيرد
يكي از كارهايي كه يهوديان براي اجابت دعاهايشان انجام ميدهند اين است كه دعاي خود را روي تكهاي كاغذ مينويسند و لاي شيارهاي اين ديوار قرار ميدهند. پيشينه اين عمل به اوايل قرن 18 بازميگردد. سالانه بيش از يك ميليون يادداشت لابلاي اين ديوار قرار ميگيرد، چه توسط خود مردم اسرائيل، چه توريستها و چه مقامات عاليرتبه كشورهاي ديگر.


طبق قوانين دين يهود، اين يادداشتها نبايد به دور انداخته شوند. درباره اين كه آيا بايد آنها را سوزاند و يا دفن كرد اختلاف نظر وجود دارد. سالانه دو بار يكي از خاخامها و دستيارانش اين يادداشتها را گردآوري ميكنند و در گورستان يهوديان دفن ميكنند.
اين باورهاي خرافي گاهي ظرايفي را نيز به همراه دارند. مثلا درباره اين كه آيا عبادتكنندگان مجازند هنگام قرار دادن كاغذ در شكاف ديوار انگشت خود را درون آن فرو ببرند يا خير نيز اختلاف نظرهايي وجود دارد. برخي بر اين باورند كه اين ديوار بخشي از حرمالشريف و بنابراين مقدس است و كسي اجازه اين كار را ندارد. اما دسته ديگر معتقدند كه اين ديوار خارج از محدوده حرم است و فرو كردن انگشت به داخل تركها ايرادي ندارد!
عقايد خرافي در اروپا
شايد تصور غالب اين باشد كه آداب و رسوم و عقايد خرافي مانند آنچه كه ذكر شد تنها مختص جوامع شرقي بوده و غرب با پيشرفت هاي علمي و فناوري و پشت سر گذاشتن قرون وسطي و جاهليت، جوامع خود را نسبت به اينگونه باورها مصون نگاه داشته اند. اما مروري بر فرهنگ مردم غرب نشان مي دهد كه خرافات تا چه حد در زندگي روزمره آن ها بروز و ظهور داشته است. برخي از باورهاي خرافي پيشرفته ترين كشورهاي اروپايي به عنوان نمونه در ادامه ذكر شده است.
خرافات در انگلستان؛ زدن به تخته، گربه سياه اقبال
انگلستان يكي از كشورهايي است كه هنوز هم بسياري از باورهاي خرافي در بين مردم آن وجود دارد و انگليسي ها خود را ملزم به رعايت آن مي دانند. يكي از اين باورها، اعتقاد به خوش يمن بودن انجام دادن يا پرهيز از برخي كارهاست.
به عقيده بريتانيايي ها، گربه سياه - كه در برخي فرهنگ ها شوم خوانده مي شود - نشانه خوش اقبالي است. از اين رو در اين كشور، بر روي كارت هاي تبريك، تولد و عروسي تصوير گربه سياه وجود دارد.

نمونه اي از كارت تبريك با علامت نعل و گربه سياه كه نشان خوش اقبالي هستند
زدن به تخته از ديگر باورهاي خرافي انگليسي هاست كه متاسفانه وارد فرهنگ كشورمان نيز شده است. بر اساس اين باور قديمي، هنگامي كه شرايط بر وفق مراد است با زدن به تخته، ادامه اين روند را تضمين مي كنند!
ذكر روزهاي هفته؛ "خرگوش هاي سفيد"، سه مرتبه!
علاوه بر اين، نعل اسب كه برخي در ايران نيز نادانسته از آن به عنوان ضمانت خوش شانسي استفاده مي كنند، ريشه در فرهنگ انگلستان دارد. به اعتقاد بريتانيايي ها، نعل اسب به سمت بالا موجب خوش اقبالي دارنده آن مي شود، و در صورتي كه نعل به سمت پايين قرار گيرد، اقبال را از صاحب خود دور خواهد نمود.
گرفتن برگ هايي است كه در فصل پاييز از درختان مي ريزد، كوتاه كردن مو در زماني كه ماه رو به بدر مي رود و قرار دادن پول در جيب لباس هاي نو از ديگر باورهاي خرافي انگليسي هاست.
در سوي ديگر، در فرهنگ مردم اين كشور اعتقادات مشابهي در مورد اقبال بد نيز وجود دارد. راه رفتن زير نردبان، ريختن نمك روي زمين، ديدن كلاغ، باز كردن چتر داخل ساختمان و عدد 13 از جمله مواردي است كه بر اساس باور مردم انگليس، همگي موجب بد اقبالي خواهند شد.
اعتقاد عجيب ديگري نيز وجود دارد كه شكستن آينه، هفت سال بد اقبالي و بدبختي را براي صاحب آن به همراه مي آورد.
خروج شيطان از پوست تخم مرغ
باورهايي از اين دست در تمام شئون زندگي مردم در انگليس راه يافته و حتي هنگام غذا خوردن نيز موارد مشابه فراواني وجود دارد. به عنوان نمونه، آن ها معتقدند پس از خوردن تخم مرغ بايد پوسته آن را با قاشق سوراخ كرد تا شيطان از آن خارج شود. در منطقه يوركشاير انگليس نيز زنان خانه دار معتقدند اگر در نزديكي خانه مرده اي دفن شده باشد، نان در خانه هاي اطراف آن پف نمي كند!
ايتاليا؛ از اعتقاد به طلسم تا خوش يمني عطسه گربه
مردم ايتاليا هم در فرهنگ و باورهاي خود، موارد خرافي بسياري را به عنوان عوامل خوش اقبالي يا بد اقبالي رعايت مي كنند. در ايتاليا همچنان اعتقاد به طلسم، طلسم كردن و باطل كردن آن رايج و شايع است. بر اين اساس، اگر بخواهيد طلسم كسي را باطل كنيد انگشت اشاره و انگشت كوچك را بالا و بقيه انگشتان را پايين نگاه داريد و به زمين اشاره كنيد. در هنگام باطل كردن طلسم بايد حواستان باشد اين علامت را سمت چه كسي ميگيريد چرا كه اگر آن را سمت كسي بگيريد يكي از نزديكانش به او خيانت ميكند.

نشان باز كردن طلسم
در ايتاليا، ديدن راهبه را عامل بداقبالي مي دانند و معتقدند در صورتي كه راهبه اي را مشاهده كرديد، بايد فوراً بر آهن يا چيزي از جنس فولاد ضربه بزنيد تا اين اقبال بد از شما دور شود. يا با گفتن عبارت "Suora tua” به معناي "راهبه تو!"، اين اقبال بد را به كس ديگري منتقل كنيد.

راهبه ها در ايتاليا نماد بد يمني و انتقال اقبال بد هستند
ايتاليايي ها علاقه خاصي به شنيدن صداي عطسه گربه دارند! زيرا بر اساس يك باور قديمي شنيدن عطسه گربه پيام آور شانس و اقبال خوش است.
همانند انگليس، خرافه در سطوح مختلف زندگي مردم ايتاليا راه يافته است. در ايتاليا نيز ريختن نمك روي زمين بد يمن و عدد 17 محكوم به نحسي است. ايتاليايي ها علاقه اي به لباس هاي با رنگ بنفش ندارند و معتقدند پوشيدن آن موجب بداقبالي مي شود.
اسپانيا
اسپانيا نيز جزو كشورهاي پيشتاز در باورهاي خرافي بوده است. مردم اسپانيا اعتقاداتي مشابه با كشورهاي انگليس و ايتاليا و ساير كشورهاي اين قاره دارند. اسپانيايي ها روزهاي چهارشنبه اي كه مصادف با سيزدهمين روز ماه است را نحس دانسته و در اين روز ازدواج، سفر هوايي و دريايي انجام نمي دهند.
از ديگر آداب خرافي در مورد بد اقبالي در اسپانيا اين است كه در هنگام غذا خوردن نمكدان را نبايد دست به دست كرد، بلكه بايد آن را روي ميز قرار داد تا هر كس خودش آن را بردارد. چرا كه بداقبالي ميآورد. همچنين موقع ريختن مايعات از يك بطري، ته بطري نبايد رو به بدن باشد، در اين صورت ليوان را بايد به خيابان انداخت.
فرانسه
يكي از عجيب ترين اعتقادات مردم فرانسه، خوش يمن بودن مدفوع است. بر اساس اين باور فرانسوي ها، قدم گذاردن بر روي مدفوع با پاي چپ، موجب بركت و خوش بختي و روي آوردن شانس و اقبال خواهد بود.

گربه سياه در فرانسه نيز نشاني شوم و پيام آور بد اقبالي است.
فرانسوي ها در اعتقادات مذهبي خود نيز باورهاي خرافي عجيبي دارند. آن ها معتقدند در كليسا نبايد يك شمع را بوسيله شمعي ديگر روشن كرد چرا كه اين كار قدرت دعاي شما را به شمع ديگر منتقل مي كند و دعاي شما را ضعيف مي كند. بايد حتما از كبريت يا فندك استفاده براي اين منظور استفاده كرد.
ديدن عنكبوت نيز در اين كشور ارمغان آور خوش بختي است.
اسلام، نسخه شفابخش
اديان و فرقه هاي مذهبي قديمي و نوظهور غير الهي هر يك بدنبال پاسخي براي نياز بشر به آرامش و توسل به نيرويي بالاتر و ترسيم مسير كمال براي زندگي انسان بوده اند. اما به عقيده كارشناسان امور ديني و جامعه شناسان و به گواه مشاهدات تاريخي، هيچيك تا كنون موفق به ارائه راهي روشن و آرامشي هميشگي براي سرگشتگي دروني انسان نشده اند. در اين ميان اديان ابراهيمي و فرقه هاي الهام گرفته از اين اديان كه رويكردي الهي دارند آخرين مقصد افرادي بوده است كه براي رسيدن به مقصود و آرامش حقيقي در پيچ و خم فرقه هاي بشري سرگردان بودند. البته گرايش به اين فرقه ها نيز همواره بوده اما گرايش از اديان به فرقه ها بسيار اندك و ناچيز بوده است.
بطور كلي بيشتر افرادي كه ابتدا جذب فرقه ها مي شوند ابتدا از مرحله آتئيستي يا انكار وجود خدا قدم در اين راه مي گذارند و دليل آن هم جستجوي راهي براي آرامش درون و ايمان به حقيقتي والاتر است. شايد براي اين دسته از افراد در مراحل اوليه اين نسخه هاي بشري پاسخ موقتي باشند، اما اتفاق بزرگ كه تمام رسانه ها، مراكز تحقيقاتي و حتي كتاب ثبت ركوردهاي گينس نيز به آن اعتراف كرده اند، آمار تغيير دين به سمت اديان ابراهيمي بويژه اسلام است. براساس آمار موجود، در مقايسه با دهه گذشته، ميزان گرايش به اسلام و تغيير مذهب به مقصد اسلام، در اروپا و آمريكا بيش از دو برابر شده است.

درصد جمعيت مسلمانان به تفكيك قاره - 2011
براساس آمار "موسسه تحقيقات اسلام" در آلمان، جمعيت مسلمانان اروپا در سال 2010 بيش از 44 ميليون نفر بوده است. اين رقم در سال 2011 به بيش از 56 ميليون نفر رسيده و جمعيت مسلمانان جهان در سال 2011 را به بيش از 2 ميليارد و يكصد ميليون نفر رسانده است؛ افزايشي كه موجب نگراني اسلام ستيزان و افزايش هجمه ها و اسلام هراسي با هدف كنترل اين سير صعودي گرايش به اسلام شده است.
